شبي با من نشين يار قديميفقط يكدم بشو با من صميمي
بيا از اين هياهو جان بشوئيم زآن غافل شويم گل را ببوئيم
خوشا آنان بدنيا دل نبندندبه بازيهاي پررنگش بخندند
هم بازيگران اين جهانيم اگر انسان شويم بالا بمانيم
ببين فواره دائم ميزند زور ببالا ميرسد اُفتد كف گور
چون بر آن بنگري اوجش همه هيچ مگر عاقل شود بر هيچ پاپيچ
بيا تا مهربان با هم بگرديم بيا شيرين زبان با هم بگرديم
بيا تا عاشقي از سر بگيريم بيا تا فرصتي ديگر بگيريم
موضوعات مرتبط: 27-فرصتي ديگر، ،
برچسبها: